وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّه إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ
و آنان كه كافر شده اند مى گويند: «چرا نشانه اى آشكار از طرف پروردگارش بر او نازل نشده است؟» [اى پيامبر،] تو فقط هشداردهنده اى، و براى هر قومى رهبرى است.
در اطيب البيان في تفسير القرآن اثر سيد عبد الحسين طيب آمده:
«وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» از اول دنيا زمان آدم تا انقراض عالم بايد حجت روي زمين باشد (اما ظاهراً مشهودًا او غائباً مستوراً) (لو خلت الارض عن الحجة لساخت باهلها و لماجت باهلها).
و اين جمله دليل محكم و متقن است بر اينكه خلفاء حضرت رسالت بايد تا دامنه قيامت باشند، كه حجت بر خلق تمام شود و در اين باب اخبار بسياري داريم بالغ بر بيست و شش حديث مفصّل و مختصر در تفسير اين جمله كه «لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» به هر كدام از ائمه طاهرين در زمان خود تفسير شده و در بعضی منابع اين اخبار حسب و نسب و اسم هر يك را معين فرموده حتي غيبت حضرت بقية اللَّه عجل اللَّه تعالي فرجه الشريف را و ظهور آن بزرگوار و پركردن زمين را از عدل و قسط بيان فرموده اند.
محمد جواد نجفي خميني نیز در تفسير آسان آورده:
«وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» از سياق و كلمه (هاد) استفاده مي شود كه منظور از اين هادي و راهنما؛ راهنمایي است كه بشر را به سوي خدا و يكتاپرستي و سعادت راهنمایي كند، نه به سوي گمراهي و ضلالت. معني وسيع كلمه (هاد) شامل هر نوع راهنماي دين و مذهب بر حق مي شود. اعم از پيامبران و اوصياي آنان عليهم السّلام و علماي رباني كه قدم جاي قدم آنان نهاده و دين و مذهبشان را ترويج نموده و مي نمايند. گواه بر اين معني روايت فضيل است كه مي گويد: راجع به معني آيه مورد بحث كه مي فرمايد «... وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» از امام جعفر صادق عليه السّلام جويا شدم، آن بزرگوار در پاسخ من فرمود: كل امام هاد للقرن الذي هو فيهم.
يعني هر پيشوایي هادي و راهنماي مردم آن قرني مي باشد كه در ميان ايشان باشد. پس طبق مطالبي كه گفته شد دنيا هيچگاه از راهنما خالي نبوده و نخواهد بود. با توجه به برداشت هایي كه از جمله مورد بحث مي شود، تعجب اينجا است كه بعضي از پيروان و معتقدين به قرآن مجيد منكر وجود دوازدهمين خليفه بر حق پيامبر اسلام صلّي اللّه عليه و آله يعني حضرت مهدي موعود عليه السّلام شده اند. و تنها علت انكارشان اين است كه چگونه مي شود، مهدي موعود مثلاً هزار سال عمر كند. در صورتي كه خود منكرين اعتراف دارند كه حضرت نوح طبق تواريخ معتبره مدت ۲۸۰۰ سال عمر كرد.
حسين بن احمد حسيني شاه عبدالعظيمي در تفسير اثنا عشري آورده:
این آيه شريفه وجود امام را در هر عصري اثبات می نمايد، که زمين از حجت الهي خالي نخواهد بود، و برهان عقلي هم قائم است زيرا امام، علت غائي موجودات، و سبب بقاء ممكنات است. هر زماني كه معلول باقي بود، به برهان «ان» حكم شود به وجود امام. و ايضاً امام زمان، قطب دایره امكان است و مدار چرخ، بي محور محال است، و به بقاي او دنيا باقي، و به يمن او اعطاء روزي، و به وجود او زمين و آسمان ثابت باشد.
در تفسير جامع از سيد محمد ابراهيم بروجردي آمده:
ابن بابويه در آيه «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» از مسعده روايت كرده گفت حضور حضرت صادق عليه السّلام بودم پيرمردي عصا زنان خدمتش رسيده سلام كرد و گفت اي فرزند رسول خدا اجازه فرمایيد دست شما را ببوسم پس از بوسيدن دست آن حضرت بنا كرد به گريه كردن حضرت به او فرمودند اي شيخ چرا گريه مي كني؟ گفت فدايت شوم عمرم به پايان رسيده و يكصد سال است به انتظار زيارت امام قائم از آل محمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم هر ماه و سالي كه مي گذرد مي گويم در اين ماه و يا در اين سال ظهور مي كند، ديگر استخوان هايم سست و اجلم نزديك شده و موفق به زيارت آن حضرت نشده ام و مي بينم شما در معرض قتل و هلاك هستيد و دشمنانتان در كمال خوشي و بي حيایي جولان مي زنند چگونه گريه نكنم؟! حضرت صادق عليه السّلام از بيانات پيرمرد سخت متأثر شده و چشمان مباركش پر از اشك شد فرمود خداوند تو را به سلامت دارد كه در مرتبت و منزلتي رفيع هستي و اگر بميري روز قيامت با ما آل محمد صلّي اللّه عليه و آله و سلّم كه ثقل آن حضرت هستيم محشور خواهي شد. پيرمرد گفت با اين فرمايشي كه از شما شنيدم ديگر غمي ندارم آنگاه حضرت صادق عليه السّلام فرمود اي مرد قائم فرزند حسن عسكري است و حسن فرزند علي و علي فرزند محمد و محمد فرزند علي بن موسي الرضا و او فرزند اين پسرم موسي است و دست مباركش را بر سر موسي بن جعفر گذارد و فرمود ما دوازده امام معصوم مي باشيم پيرمرد پرسيد آيا بعضي از شما بر بعض ديگر برتري دارند؟ فرمود خير تمام ما در فضيلت با يكديگر مساوي مي باشيم اي مرد بدان اگر از دنيا باقي نباشد مگر يك روز خداوند آن روز را طولاني مي فرمايد تا آنكه قائم ما اهل بيت را ظاهر گرداند و آگاه باش كه شيعيان ما در فتنه و حيرت مي افتند از غيبت آن حضرت و خداوند ايمان مخلصين و دوستداران او را ثابت مي گرداند.
و در كتاب بصائر الدرجات به سند خود از ابي حمزه روايت كرده گفت شنيدم كه حضرت باقر عليه السّلام مي فرمود روزي پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آب خواسته وضو گرفتند و پس از فراغت از وضو دست امير المؤمنين عليه السّلام را گرفته فرمودند: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ» سپس دست مبارك را به سينه علي عليه السّلام گذاشت و فرمود «وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» آنگاه فرمود اي علي تو اصل دين و منار و نشانه ايمان و كمال هدايت و پيشرو رو سفيداني براي تو وجود تمام اين فضائل را گواهي مي دهم- و از طريق عامه و خاصه روايات زيادي در دست است كه مي رساند اين آيه در شأن و منزلت امير المؤمنين عليه السّلام است و مراد از هادي و هدايت كننده آن حضرت و ساير ائمه معصومين مي باشند.
در كافي از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از منذر پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است و هادي امير المؤمنين و ائمه طاهرين يكي بعد از ديگري هستند و در هر زمان هادي امامي است كه حافظ دين مي باشد و اين آيه رد بر كساني است كه وجود امام را در هر زماني منكرند و البته هيچ وقت زمين خالي از حجت نيست چنانچه فرمود امير المؤمنين عليه السّلام هرگز زمين از حجت قائم خالي نباشد يا به امر خدا او ظاهر است و مردم او را مي بيند و يا آنكه غايب است چه آنكه بدون امام حجت پروردگار بر خلق باطل و راه هدايت مسدود مي شود.
در جلاء الأذهان و جلاء الأحزان نوشته ی ابو المحاسن حسين بن حسن جرجاني آمده:
«وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» و هر گروهي را راه نماينده باشد و امامي كه بدو اقتدا كنند.
عبد اللّه عبّاس گفت كه: چون اين آيه آمد رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم دست بر سينه خود نهاد و گفت: أنا المنذر و دست بر دوش علي نهاد و گفت: أنت الهادي يا عليّ بك يهتدي المهتدون من بعدي. حذيفه يمان گفت كه: رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه: اگر اين كار يعني خلافت با علي افكنيد او هادي و مهدي است.
و اينجا اشارتي است و در آن اشارت تو را بشارتي، و آن آن ست كه چون امام اوّلت هادي است و امام آخرت مهدي اين دليل خلاص و نجات توست «لقوله صلّي اللّه عليه و سلّم لن تهلك الرّعيّة و ان كانت ظالمة مسيئة اذا كانت الولاة هادية مهديّه»
در تفسير روح البيان نوشته ی اسماعيل حقي بروسوي که جز تفاسیر مهدوی اهل سنت است؛ اینگونه آمده:
و في تفسير الكواشي او المنذر محمد و الهادي علي رضي اللّه عنه احتجاجا بقوله عليه السلام (فو اللّه لان يهدي اللّه بك رجلا واحدا خير لك من ان يكون لك حمر النعم) و الغرض من الإرشاد اقامة جاه محمد عليه السلام بتكثير اتباعه الكاملين و في الحديث (تناكحوا تناسلوا فاني مكاثر بكم الأمم) و هذا التناكح و التناسل يشمل ما كان صوريا و ما كان معنويا فان السلسلة ممدودة من الطرفين الي آخر الزمان و سيخرج في أمته مهدي يحكم بشريعته و ينفي تحريف المائلين و زبغ الزائغين في خلافته عن ملته و اخرج الطبراني انه عليه السلام قال لفاطمة رضي اللّه عنها (نبينا خير الأنبياء و هو أبوك و شهيدنا خير الشهداء و هو عم أبيك حمزة و منا من له جناحان يطير بهما في الجنة حيث شاء و هو ابن عم أبيك جعفر و مناسبطا هذه الامة الحسن و الحسين و هما ابناك و منا المهدي)و روي أبو داود في سننه انه من ولد الحسن و كان سر ترك الحسن الخلافة للّه تعالي شفقة علي الامة فجعل اللّه القائم بالخلافة الحق عند شدة الحاجة إليها من ولده ليملأ الأرض عدلاو ظهوره يكون بعد ان يكسف القمر في أول ليلة من رمضان و تكسف الشمس في النصف منه فان ذلك لم يوجد منذ خلق اللّه السموات و الأرض عمره عشرون سنة
و قيل أربعون و وجهه كوكب دريّ علي خده الايمن خال اسود و مولده بالمدينة المنورة و يظهر قبل الدجال بسبع سنين و يخرج الدجال قبل طلوع الشمس من مغربها بعشر سنين و قبل ظهور المهدي اشراط و فتن: قال الحافظ