شايد بعضي اينگونه فکر کنند که با وجود نيازهاي مختلف و اساسي در زمينههاي فرهنگي، پرداختن به مباحث امام مهديعليه السلام چه ضرورتي دارد؟ آيا به اندازه کافي در اين مورد سخن گفته نشده و کتاب و مقاله نوشته نشده است؟
در پاسخ بايد گفت مباحث مهدويت از جمله موضوعاتي است که نقش کليدي در زندگي بشر دارد و با زواياي مختلف حيات انسان ارتباط مستقيم دارد. بنابراين با و جود تلاشهاي انجام شده، هنوز اين موضوع ناگفتههاي فراوان دارد و بجاست که عالمان و محقّقان در اين عرصه تلاشي دو چندان انجام دهند.
براي عيني شدن ضرورت طرح معارف امام مهديعليه السلام فهرستوار مواردي را بيان ميکنيم:
1. موضوع امام مهديعليه السلام به مسئله اساسي امامت بر ميگردد که از اصول عقايد شيعه است و در قرآن و روايات اسلامي به صورت گسترده روي آن سرمايهگذاري شده است.
شيعه و سنّي از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله نقل کردهاند که:
مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مَيتَةً جاهِلِيَّةً، [1] .
آنکه بميرد و حال آنکه امام زمان خويش را نشناخته باشد به مرگ جاهليت مرده است (و گويي از اسلام بهرهاي نبرده است)!
به راستي آيا موضوعي که به همه حيات معنوي آدمي ارتباط دارد شايسته توجّه و عنايتي ويژه نيست؟!
2. امام مهديعليه السلام دوازدهمين نفر از سلسله پاک امامت است همان امامتي که يکي از دو يادگار گرانقدر رسول خداست. در روايتي که شيعه و سنّي از پيامبر اسلام نقل کردهاند آمده است:
اِنّي تارِکٌ فيکُمُ الثَّقَلَيْنِ کِتابَ اللّهِ وَ عِتْرَتي؛ ما اِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلّوُا بَعْدي اَبَداً... [2] .
به راستي که من دو چيز گرانبها در ميان شما باقي ميگذارم: قرآن و اهلبيتم، تا وقتي به اين دو چنگ بزنيد هرگز پس از من گمراه نخواهيد شد.
بنابراين پس از قرآن کريم که سخن خداست، کدام راه از راه امام روشنتر و هدايت بخشتر است و اساساً مگر قرآن خدا جز با بيان جانشينان رسول خداصلي الله عليه وآله قابل تفسير و تبيين است؟!
3. امام مهديعليه السلام امام زنده و حاضر و ناظر است و در ارتباط با آن حضرت سؤالات زيادي - به ويژه در ميان نسل جوان - مطرح ميشود و با وجود پاسخگويي به سؤالات در آثار گذشتگان، ولي همچنان ابهاماتي زيادي باقي مانده و در پارهاي موارد پاسخهاي قبلي در خور مخاطبين فعلي نيست.
4. به جهت اهميّت مسئله امامت و نقش محوري آن در ساختار فکري و عملي شيعيان، دشمنان همواره سعي کردهاند که درباره امام مهديعليه السلام شبهاتي را مطرح کنند و معتقدان به آن حضرت را دچار ترديد نمايند مثل اينکه، اصل ولادت حضرت را مورد ترديد قرار دهند يا طول عمر آن حضرت را امري محال نشان دهند يا غيبت آن بزرگوار را امري غيرمنطقي معرفي کنند و صدها شبهه ديگر و نيز گاهي دوستان ناآگاه و بياطلاع از معارف اهل بيتعليهم السلام، مطالبي نادرست و بياساس را درباره فرهنگ مهدويت مطرح کردهاند و از اين راه، عدهاي را به بيراهه بردهاند و يا ميبرند. مثل اينکه براي انتظار مهدي و قيام مسلحانه ايشان و امکان ملاقات با امام در دوره غيبت، مطالبي نادرست و غيرمنطبق با روايات را مطرح کرده و يا ميکنند که همه اينها ضرورت بررسي صحيح و منطقي موضوع مهدويت را ايجاب ميکند.
بر اين اساس در اين کتاب سعي شده است که ضمن پرداختن به سير زندگي نوراني امام مهديعليه السلام، به سؤالات جوانان پيرامون شخصيّت امامعليه السلام و آنچه به دوره زندگاني ايشان ارتباط دارد پاسخ داده شود و نيز آسيبها و کجرويهاي کج انديشان طرح گرديده و نقد شود. اميد است که گامي در جهت آشنايي عميق با آخرين حجّت الهي حضرت مهديعليه السلام برداشته شده باشد.
[1] بحارالانوار، ج 51، ح 7، ص 160.
[2] همان، ج 2، ص 100.