montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

اللهم لک الحمد علی ماجری به قضاؤک فی اولیائک الذین استخلصتهم لنفسک و دینک

ستایش مطلق برای تو به جهت آن امری که در اولیائت جاری کردی. آن اولیائی که تو آنها را برای خودت و برای دینت خالص گردانیدی.
خدا در عالم تکوین نعمت های بیکرانی را افاضه کرده است که یکی از این نعمت ها وجود انسان است. در راستای وجود انسان نعمت دیگری ظهور یافته است و آن نعمت دین است. بنابراین اولین جریان در نظام انسانی جریان دین است که با وجود انسان در این عالم شکل پیدا کرده است و اولین انسانی که در این عالم آمده «نبی الهی» است که واسطه برای گرفتن دین خداست. حضرت آدم علیه السلام بعد از اینکه از بهشت به صحنه ی دنیا آمد، خداوند متعال برایش «شریعت» آورد و حکمت الهی اقتضاء می کند که دین الهی یک مبیّن و رساننده ای از جانب خداوند متعال داشته باشد که «انبیاء و رسولان» هستند. این رسولان با انتخاب خودشان هدف عالی از خلقت (عبودیت) را پیموده اند. بنابراین از شرایط سیر به آن هدف و نیز از آسیب هایی که انسان را از سیر به سوی آن هدف باز می دارد آگاهی دارند. بنابراین انبیاء و اولیاء علیهم السلام، پرچمِ گرفتن و رساندن دین الهی را متحمّل شده اند و بین عالم غیر مطلق (ذات اقدس الهی) و عالم شهادت مطلق (عالم) وساطت دارند.

ولایت الهی
خداوند متعال وسائطی را در میان بشر قرار داده است که اینها همه تحت قضای الهی است. حکم و خواستۀ خداوند متعال در نظام آفرینش برای انسان اقتضاء می کند که خلقت و آفرینش همراه با حکمت باشد و حکمت یعنی دارای مصلحت بسیار بالا که این مصلحت را انسان متحمل می شود. این مصلحت را انسان به دوش می کشد. از این حقیقت در قرآن کریم به «عرض امانت» تعبیر می شود که خداوند متعال می فرماید:
«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ...» [1]
ما امانت را به همه ی موجودات عرضه داشتیم. آنها از تحمل امانت ابا کردند و سرباز زدن، یعنی قابلیت و ظرفیت را نداشتند. ما این انسان را با یک ظرفیت خاصی آفریدیم که این امانت را پذیرفت.
به هر حال این امانت همان «ولایت الهی» است.
خداوند متعال علاوه بر سرپرستی نسبت به همه ی موجودات که با ایجاد آنها است و لحظه به لحظه آن ها را در یک نظام خاصی اداره می کند و بر هر یک از آنها با اداره ی الهی آثاری مترتب می شود، برای انسان هم یک اداره ی ویژه دارد که به امانت (که تفسیر به «ولایت» شده است) تعبیر می شود.
پذیرش و تحمل این امانت و ولایت اختیاری است. اما ولایت عامه ی الهی برای همه ی موجودات اضطراری است. هیچ موجودی نمی تواند از حاکمیت خداوند متعال خارج شود و تحت حاکمیت غیر خداوند متعال باشد.
همه ی موجودات چه مؤمن چه کافر، چه جماد چه نبات، چه حیوان چه افلاک همه و همه در هر مرتبه ای از وجود باشند، با وجود و بقاءشان این ولایت الهی را متحمل شده اند که این ولایت، همان ولایت تشریعی است و انسان ها در پذیرش ولایت تشریعی سه دسته می شوند:
«لیعذب الله المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات و یتوب الله علی المؤمنین و المؤمنات...» [2]
1- مشرکین: کسانی که ظاهراً و باطناً ولایت الهی را در نظام تکوین و تشریع نمی پذیرند و تحت ولایت غیر خدا می روند.
2- منافقین: عده ای ظاهراً ولایت خدا را می پذیرند اما باطناً نمی پذیرند.
3- مؤمنین: ظاهراً و باطناً هم ولایت تکوینی و هم ولایت تشریعی خداوند متعال را می پذیرند.

میثاق الهی
بین خداوند متعال و تمام انبیاء علیهم السلام یک پیمانی برقرار می شود که آن اظهار به مقام بندگی و اقرار به ولایت الهی است و از آن به «میثاق» تعبیر می شود:
«وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَ مِنكَ وَ مِن نُّوحٍ وَ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا» [3]
نکته اول: ما از همه ی انبیاء میثاق و پیمان گرفتیم، که آیا ربوبیّت خداوند متعال را به طور مطلق در همه ی شئون هستی پذیرفته اند یا نه؟ آن وقت از 5 نبی به طور خاصّ نام می آورد که اینها «انبیاء اولوالعزم» نامیده می شوند که دارای کتاب (قانون مدوّن نزد بشر) هستند.
نکته دوم: آیا در برابر ربوبیّت خداوند اظهار خضوع می کنند؟ اگر ایشان در برابر این ربوبیّت خداوند اظهار خضوع کردند و تمرّد (سرپیچی) نکردند و در جمیع شئون ( اعتقادی، عملی و اخلاقی) اظهار تبعیّت کردند، در زندگی عملی خود این پیمان را پیاده کرده اند.
نکته سوم: بعد از این پیمان امتحانات الهی می آید و پس از آن خداوند متعال به آنها این سمت، منصب و مقام را می دهد که شما را واسطه ی خودمان با مردم قرار دادیم. آن وقت شما قابلیت دارید که این پیام را به مردم برسانید.
در ادامه می فرماید:
«لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ ۚ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا أَلِيمًا» [4]
این پیمان را گرفتیم تا از صادقین سؤال شود و صدق آنها نمایان شود. یعنی در صحنه ی زندگی با امتحانات گوناگون اینها خودشان را نشان دهند:
1- در ارتباط با ذات اقدس الهی.
آیا اینها فرامین الهی را بدون چون و چرا و با تسلیم قلبی پیاده می کنند؟
2- آیا در روابط زندگی و اجتماعی، در لحظه به لحظه ی امور زندگی کارها را مطابق با فرمان الهی قرار می دهند یا نه؟
بنابراین کسانی که یک چنین قابلیتی را از خودشان ظهور دهند. این قابلیت را پیدا می کنند که وحی الهی را بپذیرند.

استخلاص
الذین استخلصتهم لنفسک و دینک

انبیاء الهی علیهم السلام که دین الهی را به دوش می کشند، باید در 3 مرحله عصمت داشته باشند:
1- عصمت در مقام گرفتن وحی: باید ظرفیتی داشته باشند که این امانت را به طور صحیح بگیرند.
2- عصمت در مقام رساندن وحی: به طور صحیح و دست نخورده به مردم برسانند.
3- عصمت در مقام پیاده کردن وحی در زندگی فردی، عبادی، اجتماعی و به طور کلی در همه ی شئون زندگی.
این سه مرحله نشانگر پاکی خداست و به آن «استخلاص» می گویند.

اِصطَفاء
انبیاء علیهم السلام برگزیدگان خداوند متعال هستند. خدا یک زمینه و مقدماتی را به ایشان می دهد که در پرتو آن زمینه، ایشان را امتحان می کند و تا وقتی که در صحنه ی زندگانی دنیا هستند این امتحان همواره ادامه دارد که در اصطلاح قرانی به آن «اِصطَفاء» (انتخاب) گفته می شود.
اِصطَفاء بر دو قسم است:
1- اِصطَفاء عام: خداوند متعال در میان موجودات یک انتخاب عام دارد که انسان است.
2- اِصطَفاء خاصّ: خداوند متعال این کتاب را به طور خاصّ به آن نازل می کند که از طریق او به دیگران برسد.
خداوند متعال در این مورد می فرماید:
«ثمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَب الَّذِينَ اصطفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنهُمْ سابِقُ بِالْخَيرَتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِك هُوَ الْفَضلُ الْكبیرُ» [5]
ما کتاب را به ارث قرار دادیم نزد بندگانمان که آنها را انتخاب کردیم. یعنی در میان همه ی موجودات، انسان را انتخاب کردیم.
«کتاب» بیانگر واقعیات عالم، اوصاف کمالیه انسان و اعمال سعادت بخش اوست و در مقابل در آن بینش ها، اخلاقیات و اعمالی که انسان را به ضلالت می کشاند نیز بیان می شود.
در ادامه ی آیه خداوند متعال، بندگان را در 3 دسته معرفی می کند:
1- عده ای نسبت به خودشان ظالمند، به طور کلی کتاب را رها می کنند و با ربوبیّت خدا در می افتند.
2- عده ای معتقد و میانه رو هستند. می پذیرند.
3- عده ای سابق به خیرات هستند. در پذیرش خیرات و عمل کردن به آن سبقت می جویند که این سابق به خیرات با حمل امانت الهی مناسب است.
بنابراین کسانی که کتاب را می گیرند باید ظرف فکری، ظرف صفات و ظرف اعمال و رفتارشان را خوب پاک نگه دارند. وقتی می خواهد این وحی به انسان القاء شود، توی هر ظرفی القاء نشود. این ظرف باید آمادگی خودش را اظهار کند.
لذا خداوند متعال این اِصطَفاء خاصّ را در عده ای بیان می فرماید:
إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ [6]
اینجا حضرت آدم علیه السلام، انسان اولیه و حضرت نوح علیه السلام اولین پیامبر صاحب شریعت و آل ابراهیم و آل عمران معرفی شده اند.
بنابراین قرآن کریم در رابطه با انبیاء علیهم السلام 2 تعبیر خاصّ دارد:
یکی «اِصطَفاء» و دیگری «اجتباء» که مضمونشان یکی است. یعنی اینها به واسطه قابلیت های خاصّی که از خودشان ظهور داده اند، از میان انسان های دیگر به طور خاصّ انتخاب شده اند.

آیت الله تحریری
[1] سوره مبارکه احزاب، آیه 72.
[2] سوره مبارکه احزاب، آیه 73.
[3] سوره مبارکه ی احزاب، آیه 7.
[4] سوره مبارکه احزاب، آیه 8.
[5] سوره مبارکه فاطر، آیه 32.
[6] سوره مبارکه آل عمران، آیه 33.


تبیین خصوصیات انبیاء الهی/آیت الله تحریری/بخش هفتم


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته