همانطوري که بين ظاهر و باطن عالم مناسبت وجود دارد و اين ظاهر و باطن از هم تأثير ميپذيرند، بين روح و بدن انسان نيز ارتباط تام و کاملي برقرار است که هم بدن در روح تأثير ميکند و هم روح در بدن. اگر طهارت هم در مرتبه بدن و هم در مرتبه روح مراعات شود، تأثير بسيار زيادي در انسان خواهد داشت. اين است که براي آدمي هم طهارت ظاهري (مانند طهارت بدن و لباس) و هم طهارت باطني که طهارت در مقام نفس، عقل، خيال، وهم، سِرّ و باطن است، نياز ميباشد.طهارت بدن را بايد مقدمه پاکي روح قرار داد.
چند نکته مهم در طهارت ظاهري بدن:
انسان بايد در چند مورد از اقسام طهارات ظاهري توجه زيادي داشته باشد؛ يکي از آنها طهارت بدن از جنابت است تا جائي که مواظب باشد حتي با بدن جنب به رختخواب نرود و نخوابد. بعضي از عزيزان رزمنده ما در ايام جنگ خاطرات بسيار خوشي را در اين بخش از خودشان به يادگار گذاشته اند. امکان نداشت رزمنده اي شب جنب شود و تا صبح با جنابت به سر ببرد. حتي در هواي سرد زمستان منطقه بهمنشير، خود را در آن رودخانه تطهير ميکردند.
طهارت ظاهري بدن باعث ميشود که بدن معتدل شود و انسان در امور ظاهري بدن افراط و تفريط نکند تا آنجا که باعث ميشود نفس نيز به اعتدال راه پيدا کند. آنچه مهم است اين است که تأثير نامطلوب جنابت بر روح شخص بسيار شديد است لذا در رفع اين ناپاکي بايد خيلي دقت شود.
ديگر اينکه انسان سعي کند خود را در مقابل اشياء عالم برهنه نکند، در مقابل آفتاب و ماه و حيوانات و نظائر اينها خود را عريان نگاه ندارد. زيرا علاوه بر اينکه اين موجودات شعور دارند همچنين با انسان مراوده شهودي نيز دارند.
همين طور پدر و مادر نيز بايد آگاه باشند و مراعات بسياري از مسائل را در مقابل فرزندانشان بکنند. مجامعت پدر و مادر در کنار گهواره فرزند يا کودک خردسال و يا فرزندي که در خواب است، بسيار تأثير گذار ميباشد. به همين دليل روحيه بسياري از فرزندان از همان دوران ابتدائي خراب ميشود. چه بسا فرزند در دوران کودکي حتي در لحظاتي که خواب است روحيه و حالي را از پدر و مادر بگيرد که ديگر نشود با هيچ معلمي در دبستان و دبيرستان و با هيچ منبري در مسجد و حسينيه آن را تطهير کرد. اينجا ديگر مسئوليت آن بر گردن پدر و مادر است.
مادري که قصدبه مستراح بردن فرزندکودک خود را دارد بايد مواظب باشد کودک رو به قبله و يا پشت به قبله نباشدکه اگر چنين ذقتی نکند فعل حرامي را مرتکب شده و اين فعل بر کودک تأثير گذار است. البته در روايات آمده است که اگر کودکي براي ادرار کردن، خود به سمت قبله نشست، کاري به او نداشته باشيد چون او نميفهمد، اما اگر صلاح ديديد راهنمائيش کنيد. همه اينها باعث ميگردد که نفس کودک معتدل شود و آهسته آهسته جان او به طرف طهارت روحي پيش برود.
طهارت حواس - زبان:
بعد از طهارت بدن از نجاسات، طهارت حواس مطرح ميشود يعني پاک بودن چشم و گوش و بيني و زبان و لمس از هر چه که زائد است که اين مرحله مرحله بسيار سنگين و دشواري ميباشد.
همانطور که ميدانيد انسان براي دست زدن به قرآن و تلاوت کردن آن بايد وضو بگيرد. از آنجا که زبان و دهان نيز براي تلفظ، حرف را مس ميکنند، لذا اين مسّ زبان و دهان نيز بايد بر اساس طهارت باشد. به عنوان مثال اگر کسي بخواهد حرفي بزند که با دو جمله، مفهوم کلامي خود را ميرساند اگر بدون علت، آن را ادامه دهد و با ده جمله مطلبش را تمام کند، معلوم ميشود که اين زبان در حرف زدن طهارت نداشته است تا چه رسد به اينکه انسان حرف گزاف و بيهوده بزند.
نفسِ حرف زدن از رحمت رحمانيه حق است اما خوب حرف زدن و حرفهاي خوب زدن جزء رحمت رحيميه و خاصه خداوند ميباشد. که حضرت آقا در الهي نامه خود فرموده اند: «الهي به رحمت رحمانيه ات نطقم دادي، به رحمت رحيميهات سکوتم بده» آدمي نبايد دهان را براي هر حرفي که ميخواهد باز کند. به خصوص کساني که با حيوانات سرو کار دارند همانند چوپانان و آنان که با گاو و گوسفند در ارتباطند، ايشان خيلي بايد عفّت زبان داشته باشند که در غير اينصورت اسباب نجاست زبان را فراهم ميآوردند.
خيليها تصور ميکنند نجاست هميشه همين بول و غائط است که انسان بايد آن را از خودش دفع کند و حال اينکه نجاست معناي عامي دارد که حرف بيهوده و گزاف را نيز شامل ميشود و دهان به واسطه آن نجس ميگردد و قابليت خواندن قرآن را از دست ميدهد. دهاني که به غيبت کردن، دروغ گفتن و فحش دادن و حرفهاي گزاف و بيهوده زدن باز شود فاقد طهارت است و نشان از يک نجاست باطني دارد. زيرا نجاست درون، نجاست بيروني را نيز در پيدارد. گاهي ممکن است ظاهر بدن نجس باشد اما درون بدن نجس نباشد، اما در مورد بد دهان و آنکه حرف لغو ميگويد بايد گفت درونش نجس بوده که به بيرون سرايت کرده است. به خاطر همين در روايات فرموده اند: با کسي که بد دهان است رفيق نشويد زيرا دوستان بد دهان انسان را بد بار ميآورند.
زبان مبارک انسان همانند ديگر اعضايش موجودي است که خداوند آنرا پاک و طاهر خلق کرده که اگر انسان در حفظ پاکي آن کوشا نباشد و هر آنچه ميخواهد بگويد علاوه بر نجاست زبان و صوتي که از دهانش خارج ميشود، گوش مخاطب را نيز آلوده و نجس ميکند. و لذا آيه «لا يمسّه إلاّ المطهرون» [1] در همه جا جاري است. به خصوص شما جوانان بايد سعي کنيد از همين حالا زبانتان را مؤدب کنيد. وقتي همديگر را ميخوانيد به الفاظ خوش صدا بزنيد. پدر و مادر نيز بايد زحمت زيادي بکشند تا به فرزندان خود نيکو حرف زدن را بياموزند.
طهارت حواس - چشم:
در مورد طهارت چشم فرموده اند: هنگامي که به منزل يکديگر ميرويد، توجهي به اشياء و لوازم آن خانه نداشته باشيد شما چه کار داريد که در طاقچه اتاقشان چه نهاده اند و در اتاقشان چه گذاشته اند؟!
يکي از اساتيد بزرگوار حوزه علميه، آقاي انصاري شيرازي هستند که از شاگردان مرحوم علامه طباطبائي ميباشند، ايشان بسيار مرد متواضع و افتاده اي هستند. يکي از حالات بسيار خوش ايشان اين است که از ابتدا تا انتهاي کلاس تدريس شان اصلاً سر را بلند نميکنند تا ببينند چه کسي در کلاس حضور دارد و چه کسي حضور ندارد. خودم چند بار در مجلس درس ايشان شرکت کردم. هميشه برايم سؤال بود که چرا ايشان فقط کتاب خود را نگاه ميکنند و اصلاً نگاهي به شاگردانشان نميکنند تا ببينند در پاي درسشان يک نفر نشسته، يا ده نفر نشسته و يا پانصد نفر نشسته است؟! روزي خودشان ميفرمودند که: «سرم را پائين مياندازم تا اگر روزي شخصي به کلاسم آمد و آنرا نپسنديد، روز بعد به راحتي بتواند در کلاسم شرکت نکند و خجالت هم نکشد. زيرا اگر من صورت او را ديده و بدين ترتيب او را شناخته باشم، ممکن است از من خجالت بکشد.» بزرگاني چون جناب آقاي انصاري شيرازي در ساختن خود زحمت کشيده اند، آن وقت آقايي ديگر به خانه مردم ميرود و ميخواهد همه چيز را شناسائي کند تا ببيند چه خبر است. اين بسيار کار زشت و ناپسنديده اي است. ما چه حق داريم که وقتي به خانه دوستمان ميرويم تحقيق کنيم تا ببينيم مثلاً در کتابخانه اش چند تا کتاب وجود دارد؟! يا لابلاي دفترش چه نوشته شده است؟! به خصوص کسي که مشغول نوشتن چيزي است و داعي بر اين دارد که هنگام نوشتن کسي به دست او نگاه نکند. هرگز کسي که کنار او نشسته، حق نگاه کردن به دست و نوشته او را ندارد که اگر نگاه کند طهارت چشمش را از بين برده است و اين چشم و صاحب چشم هرگز مؤدب نخواهد بود.
همينطور استماع تلفن ديگران نيز خلاف ادب است. پشت در مردم نشستن و آهسته به حرفشان گوش دادن خلاف طهارت است. طوري باشيم که هر که خواهد گو بيا و هر که خواهد گو برو! اين وقت است که حواس از هر چه که زائد بر فهم و ادراک است پاک ميشود.
اگر کسي ميخواهد در سير علمي و عملي وارد شود بايد به دو مطلب دقت کافي داشته باشد 1-طهارت 2-ادب. انسان بايد بدين دو امرتوجه کامل داشته باشد تا چشم و گوش و همگي اعضاء و جوارح اومودب شده و در مسير تکامل قرار گيرند.
طهارت در هنگام انعقاد نطفه:
طهارت بايد در تمام حالات و شئون انساني حفظ شود. در روايت فرمودهاند: اگر شوهري در حين مجامعت با همسرش در همان حال، به فکر ناموس مردم باشد فرزندي که از آن لحظه متولد ميشود فاقد طهارت خواهد بود. انسان بايد به گونه اي متولد گردد و رشد يابد که شجره طيبه طوبي گردد. درختي که هر کس زير آن نشيند به نحوي از آن استفاده کند، آنگونه که «اصلها ثابت و فرعها في السماء» باشد. به طوري که يکي از حرف زدنش لذت ببرد، ديگري از راه رفتنش درس بياموزد و آن ديگري از اخلاق خوشش بهره بگيرد.
خداوند متعال در قرآن کريم ميفرمايد: پدر کشاورز است و مادر مزرعه آن «نساءکم حرث لکم»[2] زمين را حرث و آن که زمين کشت ميکند را حارث و خود زمين را کشتزار نامند. خداوند ميفرمايد: زنان شما کشتزار شما هستند. شما در زنان خود کشت ميکاريد و بذر افشاني ميکنيد. همانگونه که کشاورز مراقب «تيم جارش»[3] هست که آبش کم نشود، يا بيش از اندازه آب نداشته باشد و مراقبت هاي ديگري را بعمل ميآورد تا بذرهايش از بين نرود به همان اندازه بلکه به مراتب بيشتر از آن مرد بايد مواظب زنش باشد و زن نيز خيلي بايد حواس خود را جمع کند و از زميني که در آن تخم ريزي شده خوب نگهداري کند و آن را بپروراند تا جايي که فرموده اند: در اين مدت زن نبايد بد دهان باشد، دروغ بگويد، سوء ظن داشته باشد و بي طهارت باشد. زن بايد تلاش کند تا از مزرعه خويش «شجره طيبه» تحويل اجتماع دهد. شجره اي که ميوه دهد و همگان از آن استفاده کنند.
[1]سوره واقعه آيه ۷۹
[2]سوره بقره آيه ۲۲۳
[3]تيم جار يک اصطلاح مازندراني است که بين کشاورزان معروف است و به معني محل بذرپاشي
وضعیت مردم در عصر ظهور از حیث رفاه اقتصادی چگونه است ؟