montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net
montazar.net

تشکیل دولت مستضعفان و تحقق بخشیدن به آرمان والا و الهی حکومت فرودستان و عقب نگهداشته شدگان [1]، از برنامه های اصلی و اقدامهای اساسی و تردید ناپذیر امام موعود «ع» است. در جامعه و نظامی که امام مهدی (ع) بنیاد می نهد، زمام همه امور در دست طبقات محروم است و این مستضعفانند که بر آن حکم می رانند، و به اداره جامعه می پردازند. چنین آرمانی هدف اصلی همه ادیان آسمانی بویژه اسلام بوده است. در تعالیم ادیان، معیارها و اصولی را به دست داده اند که در جهتگیری کلی، به سود مستضعفان و تحقق بخش حاکمیت آنان است. و رویارویی، و نبرد اصلی پیامبران با همین طبقات اشراف و مسرفان و مترفان و ملا و مستکبران بوده است، یعنی طبقاتی که همواره از تن دادن به حق و عدل سرباز می زده اند، و خوی و خصلت برتری جویی، سلطه طلبی، حقکشی، بیدادگری راه و روش ایشان بوده است، و شادخواری و اسراف کالاها و مواد لازم زندگی شیوه معیشت اصلی آنان را تشکیل می داده است.

قرآن کریم، این واقعیت تلخ تاریخ را با بیانی روشن بازگو کرده است:

قرآن کریم:

و ما ارسلنا فی قریه من نذیر الاقال: مترفوها انا بما ارسلتم به کافرون. و قالوا نحن اکثر اموالا و اولاداً و ما نحن بمعذبین. [2]

به هیچ شهری انذارگری نفرستادیم، مگر آنکه شادخواران آن شهر گفتند که ما رسالت شما را باور نداریم، و گفتند که مال و فرزند ما از شما بیشتر است و ما غذاب نخواهیم شد.

«جباران و گردنکشان، از قدیمترین دوره های تاریخ، مردمان را فرو دست (مستضعف) ساخته در بندگی خویش نگاه می داشتند. و حقها و آزادیهای ایشان را می ربودند؛ در صورتی که پیامبران در آن می کوشیدند تا از تجاوز و عداوان آن تجاوزگران جلوگیری کنند و مردم را از چنگال ظلم و ستم ایشان برهانند...» [3]

قرآن کریم، هنگام ترسیم مبارزه و رویارویی پیامبران با مخالفان، از طبقات مخالف انبیاء با واژه های «ملا»، «مترفان»، «مستکبران» یاد کرده است. «ملا» سران و بزرگان مالی و سیاسی و یا قبیله ای و قومی اجتماعند که به نوعی برتری اجتماعی دست یافته اند، و طبقات بالا و اشراف و ممتاز جامعه را تشکیل می دهند، و همه جا «حضور چشم پرکن» دارند. اینان با حرکت جدید و پیام تازه به ستیز بر می خیزند، و چون به اصل برتری طبقاتی ایمان دارند و معیار ارزشها را در مال می دانند، و پیام آوران الهی و پیروان آنان را افرادی معمولی و از طبقات پایین جامعه می بینند، دعوت جدید را نمی پذیرند و با آن به مبارزه بر می خیزند. «آنچه را خداوند متعال در کتاب عظیم خود، از زبان پیامبر بزرگوارش گزارش کرده این است که انکار کنندگان شرایع (ادیان الهی) و پیشتازان انکار آفریدگار، بی تردید سرمایه داران شادخوار و اشراف متکبر (و خودخواه) بودند....» [4]

در این رویارویی و نبرد همیشگی تاریخ، در دورانهایی حق در جایگاه خویش مستقر گردید، و بینوایان از سلطه اظراف و مترفان و مستکبران آزاد شدند، و حاکمیتهایی اگر چه کوتاه مدت برای مستضعفان پدید آمد. قرآن کریم برخی از این دوره ها را چنین ترسیم می کند:

قرآن کریم:

و اورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون، مشارق الارض و مغاربها التی بارکنا فیها و تمت کلمه ربک علی بنی اسرائیل بما صبروا. و دمرنا ما کان یصنع فرعون و قومه و ماکانوا یعرشون. [5]

خاوران و باختران زمین را، که به آنها برکت داده بودیم، میراث قومی قرار دادیم که فرودست (مستضعف) نگاهداشته می شدند؛ و وعده نیکوی پروردگار به بنی اسرائیل به سبب صبری که کرده بودند انجام یافت؛ ما آنچه را فرعون و قومش می ساختند و آنچه بر می افراشتند، ویران کردیم.

این آیه در باره زوال حاکمیت طاغوتی فرعون و تأسیس حکومت مستضعفان به دست پیامبر بزرگوار حضرت موسی (ع) است.

قرآن کریم:

و اذکروا اذ انتم قلیل مستضعفون فی الارض تحافون ان یتخطفکم الناس، فآواکم و ایدکم بنصره، و رزقکم من الطیبات، لعلکم تشکرون [6]

زمانی را به یاد آورید که شماری اندک بودید (در میان دشمنان بسیار) و شما را در زمین (مکه) فرودست (مستضعف) می شمردند، و بیم آن داشتید که با یک هجوم کارتان را بسازند، در آن حال، خداوند پناهتان داد، و یاریتان کرد، و روزیهای پاکیزه بخشید، تا مگر سپاس دارید.

این آیه کریمه درباره تأسیس دولت محمدی (ص) و نجات مستضعفان جزیره العرب به دست پیامبر مستضفعان حضرت محمد (ص) است. این دولت پس از پیامبر اکرم (ص) در مدت زمان امامت امام علی (ع) نیز ادامه یافت، و روح اصلی آن که مستضعف گرایی و حمایت از محرومان و پا برهنگان و طرد و نفی مستکبران و زراندوزان و طاغوتان بود کاملاً پایدار ماند، و آخرین روزهای حکومت عدل علوی، آخرین روزگار حاکمیت این خط اصیل اسلامی بود.

در دوران حکومت عدل محمدی (ص) و علوی «ع» نظام ارزشی و حقوقیی حاکم گردید که در قانون و اجرا و اندیشه و عمل، جانبدار محرومان و تحقق بخش حاکمیت آنان بود، و همه ارزشهای اشرافیگری و نظام حقوقی طبقاتی توانگران و زراندوزان را زیر پا گذاشت، و همه امتیازات طبقات بالا را کنار زد، و امیران و شاهان و سرمایه داران و توانگران و قارونان جامعه را با بردگان و بینوایان و فرودستان یکسان دید، و در برابر قوانین، همسان به حساب آورد، و در برابر هر گونه باج خواهی و امتیاز طلبی استوار و قاطع ایستاد، و تعالیمی ارزنده و زندگی ساز در این زمینه به توده های مردم آموخت:

پیامبر اکرم (ص):

فی قوله تعالی: «و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداه و العشی یریدون وجهه...» [7] ان المؤلفه قلوبهم جاؤوا الی رسول الله «ص»... فقالوا: یا رسول الله! ان جلست فی صدر المجلس و نحیت عنا هولاء و روائح صنانهم و کانت علیهم جباب الصوف – جلسنا نحن الیک و اخذنا عنک، فما یمنعنا من الدخول علیک الا هؤلاء!! فلما نزلت الایه قام النبی (ص) یلتمسهم. فاصابهم فی موخر المسجد یذکرون الله، فقال: «الحمدلله الذی لم یمتنی حتی امرنی ان اصبر نفسی مع رجال من امتی، معکم المحیا و معکم الممات. [8]

پیامبر (ص) در تفسیر این آیه: «واصبر نفسک مع الذی یدعون ربهم بالغداره و العشی: خویشتن را به همراهی با کسانی شکیبا ساز، که صبح و شام پروردگار خویش را می خوانند...» رسیده است: کسانی (از قریش) که پیامبر (ص) از آنان به منظور تمایل یافتن به اسلام دلجویی می کرد (مؤلفه قلوب)، نزد او آمدند... و گفتند: ای پیامبر خدا! اگر در صدر مجلس بنشینی و این بینوایان و بوی گند ایشان را از ما دور کنی و آن بینوایان جبه هایی پشمین (و ژنده) بر تن داشتند ما در کنار تو خواهیم نشست، و به سخنان تو گوش فرا خواهیم داد، هیچ چیز جز اینان مانع در آمدن ما نیست، پس چون آیه یاد شده نازل شد، پیامبر (ص) برخاست و به جستجوی ایشان (یعنی آن بینوایان و مستضعفان) برآمد، و در پایین مسجد به ایشان رسید، که ذکر خدا می کردند، چون آنان را دید گفت: سپاس خدای را که مرا از جهان نبرد تا آنکه فرمان داد که خویشتن را به نشستن با مردانی از امتم شکیبا سازم (و عادت دهم)، زیستن من با شما است و مردن من با شما خواهد بود.

امام صادق (ع):

ان عیسی (ع) لما اراد وداع اصحابه، جمعهم و امرهم بضعفاء الخلق، و نهاهم عن الجبابره [9]

هنگامی که عیسی (ع) می خوغاست با اصحاب خود وداع کند، ایشان را گرد کرد و آنان را به توجه به ناتوانان فرمان داد، و از نزدیکی به جباران و گردنکشان نهی کرد.

اینها و صدها تعلیم دیگر همه بیانگر خط اصلی حرکت اسلام و برنامه حکومت اسلامی پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) بود، که در تاریخ به ثبت رسیده و در عینیت و عمل جریان یافته است.

باری چنین دوره های درخشانی در طول تاریخ تحقق یافت، و روزگارانی اگر چه محدود آیین عدل و حق بر جامعه هایی پرتو افکند، و آسایش و آرامش و امنیت واقعی را برای انسانها به ارمغان آورد، لیکن این دوره ها پایدار نماند و پس از درگذشت رهبران راستین، به ظاهر مغلوب باطل گردید، و روزگار سیاه ستم و بیداد و تجاوز و تبعیض، به دست طاغوتان سیاسی و اقتصادی و نظامی سایه گسترد، و راحت و آسایش و امنیت را از مردمان بگرفت، و مستضعفان را در چنگال اهریمنی خود بفشرد، و راه تنفس را بر آنان ببست. و بدین سان روزگاران سیاه تاریخ انسان، در بیشتر دوره ها رقم خورد، و زندگی مستضعفان با این رنجها و اندوهها و فشارها بگذشت.
اکنون پس از دوران طولانی ستم سالاری و بیدادگری و حاکمیتهای ستم بنیاد طبقاتی و اشرافیگری، تاریخ به پیش می رود تا دیگر بار به دوران حاکمیت مستضعفان و امامت عدل مهدوی (ع) گام گذارد، و به طور کامل زمام امور جامعه را به دست فرودستان مظلوم بسپارد و همه آبادیها را از طاغوتان و قارونان و سرکشان و سلطه طلبان تصفیه کند. این دوره از تاریخ و ویژگیهای اصلی آن به صراحت در قرآن کریم و احادیث پیامبر (ص) و معصومان (ع) تبیین گشته است:

قرآن کریم:

وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم، ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم، و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا، یعبدوننی ولا یشرکون بی شیئاً... [10]

خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند وعده داد که بیقین در روی زمین ایشان را خلیفه کند، همچنان مردمی را که پیش از آنها بودند خلیفه ساخت. و دینشان را که خود برای ایشان برگزیده بود استوار سازد، و وحشتشان را به امنیت بدل کند و آنان مرا می پرستند و هیچ چز را با من شریک نمی کنند...

منظور از صالحان مؤمن که در آیه یاد شده اند به جهاتی چند مستضعفانند:

1. نخست اینکه «صالحان مؤمن» عموماً در طول تاریخ از طبقه محرومان بوده اند. و طبق آیات فراوان قرآن کریم، طبقات اشراف و مترفان و مسرفان و مستکبران نوعاً فاسد و منحرف و مخالف حق و عدل بوده اند. در قرآن کریم آمده است:

و ذرنی و المکذبین اولی النعمه و مهلهم قلیلاً [11]

تکذیب کنندگان صاحب نعمت را به من واگذار و اندکی مهلتشان ده.

«... پیروان انبیاء در طول تاریخ، بینوایان و طبقات متوسط (جامعه) بودند نه ثروتمندان...» [12]

2. در این آیه از تمکین و استواری و استقرار دین خدا سخن رفته است، و استواری و استقرار دین در اجتماعی امکان دارد که جامعه دارای طبقات و تشکیل شده از دو طبقه مستکبر و مستضعف (زیر سلطه و سلطه طلب) نباشد. و این چنین اجتماعی بی تردید جامعه فرودستان و مستضعفان است، که از طبقات زر به دست و زورمدار و مستکبر تصفیه شده است.

3. در فرازهای آخر آیه شریفه، از امنیت اجتماعی و رخت بربستن ترسها و دلهره ها و بیمها سخن رفته است. روشن است که انواع ترسها و بیمها و دلهره ها از سوی چه کسانی بر توده های مردم تحمیل می شود. این سلطه طلبان و قدرتمندان مالی و سیاسی و نظامی هستند که توده های مردم را می ترسانند و با شیوه های ارعاب و ایجاد نگرانی و دلهره حاکمیت و سلطه خود را تداوم می بخشند. و این طبقه فرودست و ناتوان (طبقه بیم پذیر) است که چاره ای جز تسلیم و بیم پذیری ندارد.

بنابراین، آیه یاد شده که درباره حاکمیت فراگیر قرآنی، در جامعه های بشری سخن می گوید حاکمیت محرومان و مستضعفان را در نظر دارد.

شیخ طبرسی در تفسیر این آیه می گوید:

«از امامان اهل بیت روایت شده است که این آیه، در باره مهدی آل محمد (ص) است. شیخ ابوالنصر عیاشی، با اسناد خود، از حضرت امام زین العابدین (ع) روایت کرده است که این آیه را خواند و فرمود: «اینان به خدا سوگند شیعه ما هستند، خدا این کار را در حق آنان به دست مردی از ما خواهد کرد و این مرد مهدی این امت است...»

و چنین مطلبی درباره این آیه، از امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) نیز روایت شده است.» [13]

قرآن کریم:

و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض، و نجعلهم ائمه، و نجعلهم الوارثین [14]

ما می خواهیم به مستضعفان زمین نیکی کنیم، یعنی: آنان را پیشوایان سازیم و وارثان زمین.

این آیه به صراحت، از امامت مستضعفان سخن گفتن است، و فرودستان و مستضعفان را میراث بران زمین معرفی کرده است، درباره دوران ظهور و رستاخیز قیام مهدی آل محمد (ص) است، که به دست آن منجی بزرگ این وعده خدایی تحقق می پذیرد.

امام علی (ع):

هم آل محمد، یبعث الله مهدیهم بعد جهدهم، فیعزهم و یذل عدوهم. [15]

ایشان (مستضعفان میراث بر زمین)، خاندان پیامبرند، که خداوند پس از سختیها، مهدی ایشان را بر می انگیزد، و به آنان عزت بخشد و دشمنانشان را خوار سازد.

و واضح است که حکومت آل محمد «ص» یعنی همان حکومت مردم مستضعف و رسیدن محرومان به حق خود.

از نظر دیگر نیز برای اجرای عدالت راستین، حاکمیت فرودستان محروم ضرورت دارد، زیرا که در تمامی دوران گذشته تاریخ مورد اصلی ظلم و بی عدالتی، طبقات محروم بوده اند و سرانجام باید پدیده ناهنجار و ضد بشری (استضعاف» که تعبیری از همه ظلمها و ستمهاست از میان برود، و انسان از زیر بار سنگین و شکننده آزاد شود. در این راستا و برای این امر مهم، مبارزه با علل اصلی استضعاف ضرورتی اجتناب ناپذیر است. روشن است که زورمندان و زر به دستان، دو عامل اصلی استضعاف بخشهای عظیم انسانی در گذشته و اکنون بوده اند و هستند. هر ظلم و ستمی که به محرومان و بی پناهان شده است، یا مستقیم به دست حکومت های اشرافی و مرفه انجام گرفته است، و یا به دست طبقات اشراف و سرمایه داران و قارونانی که در زیر چتر حمایت حکومت های مستکبر قرار داشتند و با حمایت قانونی و عملی آنها راه ظلم و تحمیل و استثمار را هموار می ساختند. این نظامها و جریان های ضد بشری هنگامی پایان می یابد که حکومت و قدرت سیاسی و نظامی جامعه فقط و فقط به دست طبقات محروم و مستضعف سپرده شود. دفاع از حقوق پایمال شده فرودستان و مستضعفان آنگاه امکان دارد که حاکمیت به دست آنان سپرده شود. هر حکومتی هر چه صالح باشد نمی تواند حقوق محرومان را به آنان بازگرداند، مگر اینکه خود از این طبقه باشد و دردهای این طبقه را با تمام وجود خویش لمس کرده باشد. و این چگونگی تحقق نمی پذیرد مگر اینکه طبقه حاکم از مستضعفان باشند. تنها و تنها در این صورت است که می توان امید داشت در قانون واجرا، و در تئوری و عمل، جانب محرومان رعایت گردد، و پایگاه های استکبار و قدرت و سلطه واژگون شود، و پدیده «استضعاف» از سرزمین زندگی محو گردد. در غیر این صورت، ادعاهایی فریبکارانه است که گوش تاریخ را پر کرده است.
از این رو حاکمیت مستضعفان، از شاخه های اصلی اجرای عدالت مطلق است. اگر عدالت گستری و دادگری جهت اصلی حرکت یک تحول و انقلاب اجتماعی بود، دفاع از محرومان و حاکمیت بینوایان و فرودستان رکن و پایه آن است، زیرا دیگر طبقات اجتماعی که حال و هوای محرومیت و استضعاف را لمس نکرده باشند، هر کس باشند نمی توانند – چنانکه باید – در اندیشه مستضعفان باشند، و گردونه اقتصاد و سیاست و فرهنگ و دیگر منافع جامعه را به سود آنان بچرخانند. و این امری است که تجربه آن را به اثبات رسانیده است.

[1] از مستضعف سخن گفتن کاری آسان است، حتی بزرگترین پایگاه های محکم مستکبران و سرمایه داران، در طول تاریخ از محرومان سخن گفته اند، لیکن در هنگام ظهور که دوران تحقق وعده ها و عملی شدن گفته ها است، حاکمیت مستضعفان و تسلط آنان بر تمامی مراکز قدرت جامعه به عینیت و تحقق می پیوندد و در کمترین زمان ممکن این وعده بزرگ الهی تحقق می یابد و باید دقت شود که آرمان قرآن حاکمیت مستضعفان و تشکیل دولت محرومان است، نه صدقه دادن به این محروم و آن بینوا و ...

[2] سوره سبا [34): 34 و 35

[3] ترجمه الحیاه 2/92

[4] عده الداعی 111، ابن فهد الحلی

[5] سوره اعراف (7): 137

[6] سوره انفال (8): 26

[7] سوره کهف (18): 28

[8] بحار 72/2 الحیاه 2/54 ترجمه الحیاه 2/79

[9] بحار 14/252، الحیاه 2/54؛ ترجمه الحیاه 2/80

[10] سوره نور، (24): 55

[11] سوره مزمل (73): 11

[12] مجمع البیان 7/392

[13] مجمع البیان 7/152؛ به نقل از خورشید مغرب 117

[14] سوره قصص (28): 5

[15] بحار 51/54


حکومت مستضعفان


در خواست عضویت جهت دریافت ایمیل
نام:
ایمیل:
montazar.net

نظر سنجی
مایلید در کدام حوزه مطالب بیستری در سایت گذاشته شود؟
معارف مهدویتغرب و مهدویت
وظایف ما در عصر غیبتهنر و فرهنگ مهدویت
montazar.net

سایت های وابسته
 Could not add IP : Data too long for column 'user_agent' at row 1